خر عیسی است که از هر هنری باخبر است
هر خری را نتوان گفت که صاحب هنر است
خوش لب و خو ش دهن و چابک و شیری ن حرکات
کم خور و پر دو و با تربیت و باربر است
خر عیسی را آن ب ی هنر انکار کند
که خود از جملة خرهای جهان ب یخبر است
قصد راکب را ب ی هیچ نشان می داند
که کجا موقع مکث است و مقام گذر است
چون سوارش بر مردم همه پیغمبر بود
او هم اندر بر خرها همه پیغامبر است
مرو ای مرد مسافر به سفر جز با او
که تورا در همه احوال رفیق سفر است
حال ممدوحین زین چامه بدان ای هشیار
که چو من مادح بر مدح خری مفتخر است
من بجز مدحت او مدح دگر خر نکنم
جز خر عیسی گور پدر هرچه خر است
**********************
**********************